کتاب سلوک اثر محمود دولتآبادی
“چون عشق جاى تهى کند، تهیگاه آن را مرگ مى تواند پر کند یا نفرت؛ و بعضا هر دو با هم. “
نقد و بررسی سُلوک
در باور عمومی ایرانیان عشق مردی پیر به زنی جوان مذموم و ناپسند است. بدون تردید چنین علاقهای مورد سرزنش اطرافیان و نزدیکان صورت میگیرد و آنها عاشق را محکوم به هوسرانی وخودخواهی میکنند. چرا که با این کار خود، عمر معشوق جوانش تباه میشود و کسی چنین چیزی را عشق نمیداند. کتاب سلوک داستان چنین علاقهای است.
درباره محمود دولت آبادی نویسنده کتاب سلوک
محمود دولت آبادی در ۱۰ مرداد سال ۱۳۱۹ در روستای دولتآباد که از توابع شهر سبزوار است به دنیا آمد. او پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی در روستا به سبزوار آمد و در آنجا حین درس خواندن به کارهای گوناگونی مشغول بود. هنگامی که نوزده سال داشت به پایتخت مهاجرت کرد و در کلاسهای تئاتر شرکت نمود. او توانست بازیگر تئاتر شود و بر روی صحنه کار کند.
محمود دولتآبادی پی برد که به نوشتن علاقه زیادی دارد و همزمان با انجام کار تئاتر به نوشتن نیز مشغول شد. دولتآبادی در سی سالگی با مهرآذر ماهر ازدواج کرد.
حاصل ازدواج او و مهرآذر سه فرزند به نامهای سیاوش، فرهاد و سارا هستند.
دولتآبادی بارها در دوران پهلوی به خاطر نگرش و رویکردهای سیاسی خود به زندان افتاد، اولین بازداشت او به اوایل دهه پنجاه بازمیگردد. برخی از آثار دولتآبادی در دوران پس از انقلاب در ابتدا اجازه انتشار نیافتند. اظهارنظرهای سیاسی دولتآبادی همواره جنجالبرانگیز بوده است. دولتآبادی پس از حضور در کنفرانس برلین به همت بنیاد هاینریش بل برگزار شده بود در ایران به دادگاه فراخوانده شد.
سخنان این نویسنده 81 ساله همواره بازتاب خبری وسیعی داشته است.
درباره کتاب سلوک
نوشتن رمان سلوک 4 سال طول کشیده است، محمود دولت آبادی این کتاب را بین سالهای 77 تا 81 نوشت. این کتاب اولین بار 17 سال پیش و توسط نشر چشمه منتشر شد. این رمان نسبت به دیگر آثار محمود دولتآبادی متفاوت است و چیرهدستی او در ایجاد فضاهای وهم آلود و حرکتدر ظرف زمان و مکان را به خوبی نشان میدهد. این کتاب زبان نسبتا پیچیدهای دارد و سرشار از توصیفات زیبا و تحیربرانگیز است.
داستان از این قرار است که مردی به نام قیس عاشق دختری به نام مهتاب میشود اما قیس 17 سال از مهتاب بزرگتر است، وقتی نام قیس را میشنویم یاد قیس ملوح یا همان مجنون لیلی میافتیم. این عشق یکطرفه نیست و مهتاب نیز دلباخته قیس میشود. چنین اتفاقی خشم خانواده مهتاب و سرزنش خواهران و نزدیکانش را برمیانگیزد و داستان صورت پیچیدهتری به خود پیدا میکند. قیس در اینجا یک نماد است، او خودشیفتگی دیوانهواری دارد و از سوی دیگر با معشوقهاش به گونهای برخورد میکند که گویی او از اموالش است. تعصب و خودخواهی قیس او را به نمادی از مرد شرقی سنتی تبدیل میکند. او با اینکه عاشق مهتاب است اما به خاطر نگرش سنتی خود و قائل نبودن حق اراده برای مهتاب، او را از خودش میرنجاند.
در اینجا خانواده مهتاب نیز وضعیت پیچیدهای دارند، پدر او انسانی آزادمرد اما در بند است، مادر او وضعیتی عزلتنشین دارد و برادرش مردی افسارگسیخته است. خواهران او نیز انسانهایی حسود هستند. مهتاب ده سال از عمر خود به پای عشق به قیس گذاشته است، هتاب میداند که با قیس آیندهای ندارد چرا که از او صاحب فرزندی نخواهد داشت و عمر معشوقش رو به پایان است اما عشق با محاسبه سود و زیان عقلانی سازگار نیست.
برخی از آثار محمود دولت آبادی
محمود دولت آبادی بالغ بر سی اثر ادبی منتشر شده دارد. یکی از مهم ترین آثار او رمان ده جلدی کلیدر است، این کتاب طولانیترین رمان فارسی محسوب میشود محمود دولتآبادی 10 سال از عمر خود را صرف نوشتن این رمان کرده است . در این رمان سرنوشت غمبار مردمان رنج کشیده خراسان به رشته تحریر در آمده است.
از دیگر آثار دولت آبادی میتوان به طریق بسمل شدن، جای خالی سلوچ، سلوک، قطره محال اندیش، ته شب ، دیدار بلوچ، ، روز و شب یوسف زوال کلنل و تنگنا اشاره نمود.
خواندن کتاب سلوک را به چه افرادی توصیه میکنیم؟
اگر به داستانهای عاشقانه علاقه دارید، خرید کتاب سلوک و خواندن آن به شما توصیه میشود.
از سوی دیگر چنانچه از ادبیات روسیه و آثار محمود دولتآبادی لذت میبرید دانلود کتاب سلوک و مطالعه آن برای شما تجربه خوبی از خواندن یک اثر ارزشمند ادبی خواهدبود.
در بخشی از کتاب سلوک میخوانیم
پیرمرد حالا برخاسته است و به یقین می داند که دیگری بی گسست نگاهش می کند و چشم از او برنمی دارد و برنداشته است. و به یقین که می داند دیگری متوجه دسته ورق های کاغذ هست که او با بیزاری می گذارد روی نیمکت سنگی خم می شود به دشواری و مشتی سنگ ریزه از زمین جمع می کند و می گذارد روی دسته اوراق و سپس دور میشود و قیس را با جاذبه دور شدن خود در همان فاصله می برد طرف نیمکتی که روی آن نشسته بود و حالا کاغذها آنجا گذاشته شده اند. قیس می کوشد تند و سریع خود را برساند به کاغذها اما رفتن اش ضرباهنگ گام های او را دارد. نه کندتر و نه تندتر. وقتی می رسد کنار نیمکت و با کنجکاوی غریبی دست می برد برشان دارد. بی اختیار به درنگ واداشته می شود که آیا آن مرد که حالا دیگر از نگاه ناپدید شده است. عصا به دست نداشت؟ و هیچ نمی فهمد چه اهمیتی داشته یا دارد که او، آن پیرمرد عصا می زده یا بی عصا می رفته باشد؟ «چه می دانم!» ذهن آدمی است دیگر... با ولع و مثل یک دزد دسته کاغذ را که از جلد وارفته اند برمی دارد و توی جیب بارانی جاشان می دهد راه می افتد مگر تند و باشتاب خود را برساند به آن قهوه خانه ایتالیایی, غافل از این که کلاه و شال و بارانی و این چمدان که با خود دارد.
مجال نمی دهند تندتر ازیک موجود غریب و خسته و دچار, گام بردارد. توجه عمده این است که زود برسد و یادداشتهای دفتر اوراق شده پیرمرد را با کنجکاوی یک آدم سرگردان زیر و بالا کند گیرم که هیچ چیز جالبی در آن یافت نشود.درانتهای خیابان شنی می ایستد و یک بار دیگر نگاه می کند. به نیمکتی نگاه می کند که روی آن نشسته بود. دل مثل گور سیاه است و ناگهان - کودکانه - آرزو می کند معجزه ای رخ بدهد و آن جاء آن سوی تنه سیاه - سوخته کاچ ها چهره انسانی که می شناخته است در متن خاکستری فضا بشکفد و اگرشده یک آن یک نگاه دیگر، آن لبخند بدرود هميشه را ببیند...
وهم؛ وهم. وهم!
برمی گردد. برمی گردد و مثل یک واقعیت بیزار براه می افتد و آرزو می کند ای کاش این چمدان وامانده با من نمی بود.
وزن | 320 گرم |
قطع | رقعی |
تعداد صفحه | 212 |
نوع جلد | سخت |
نویسنده | محمود دولت آبادی |
ناشر | چشمه |
تعداد جلد | |
موضوع | رمان فارسی |
مناسب برای | بزرگسال |
شابک | 9789643621223 |
- - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
- - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
- - لطفا فارسی بنویسید.
- - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
- - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد