کتاب از دو که حرف می زنم از چه حرف می زنم اثر هاروکی موراکامی

چاپ بیست و هفتم
20%
اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آدرس کوتاه شده‌ی صفحه:
0 عدد باقی مانده
ناموجود

کتاب «از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم» نوشته‌ی «هاروکی موراکامی» را «مجتبی ویسی» به فارسی برگردانده است. در بخشی از متن رمان می‌خوانیم: «خوشحالم که طی این همه سال، تحت هر شرایطی از دویدن دست برنداشتم. دلیل خوشحالی‌ام ان است که رمان‌هایم را دوست دارم. حالا هم سخت مشتاق که ببینم رمان بعدی چه از کار درخواهد آمد. من نویسنده‌ای هستم با محدودیت‌های خاص خود ... آدمی ناکامل با یک زندگی ناکامل و محدود ... و اگر هنوز هم چنین حسی به کار خودم دارم پس باید گفت که راه درست را انتخاب کرده‌ام. شاید اغراق باشد که آن را معجزه بخوانم ولی در واقع همان حس را دارم. اگر دویدن‌های روزانه در راه برآوردن خواسته‌ام به من یاری رسانده، پس باید بسیار سپاسگزار آن باشم.» کتابحاضر را نشر «چشمه» منتشر کرده و در اختیار مخاطبان قرار داده است.

جشن هالووین که به پایان برسد، زمستان مانند یک مامور مالیات قابل، به موقع سر و کله‌اش پیدا می‌شود. تا به خودم بیایم یخی قطور سرتاسر رودخانه را پوشانده و قایق‌ها غیب شده‌اند. آدم اگر هوس کند می‌تواند عرض رودخانه را از این سر تا آن سر قدم زنان طی کند. برگی بر درختان باقی نمی‌ماند و شاخه‌های باریک آن‌ها در باد بر تن هم شلاق می‌کشند و مثل استخوان‌های خشک صدا می‌دهند. رویه تنه‌ی درختان، این جا و آن جا، می‌توان لانه‌ی سنجاب‌ها را دید. در آن لحظات حتما به خواب رفته‌اند و خواب‌های خوش می‌بینند. دسته‌های غاز که از کانادا به این جا می‌آیند حکایت از آن دارند که هوا در نواحی شمالی سردتر از این جاست. باد سردی که از جانب رودخانه می‌وزد مثل ساتوری که تازه تیزش کرده‌باشند گزنده است. روزها کوتاه و کوتاه‌تر می‌شوند وابرها هرچه ضخیم‌تر.

ما دونده‌ها در آن ایام دستکش می‌پوشیم، کلاه‌های پشمی را تا روی گوش‌ها پایین می‌کشیم و عینک‌های بزرگ روی چشم می‌گذاریم. با این همه، نوک انگشت‌های‌مان یخ می‌زند و لاله‌ی گوش‌مان از سرما تیر می‌کشد. اگر فقط در حد باد سرد باشد حرفی نیست و می‌توان به طریقی با آن کنار امد اما باد که کولاک شود مگر می‌توان با آن در افتاد؟ در طول شب برف‌ها یخ می‌زنند و در سطح معابر در قالب توده‌های عظیم و لغزنده‌ی یخ غیر قابل عبور می‌شود. به همین دلیل ما هم از خیر دویدن می‌گذریم و در عوض، برای آن که سر فرم بمانیم، به شنا در سالن‌های سرپوشیده رو می‌آوریم و یا سوار بر آن دوچرخه‌های ثابت و بی‌خاصیت رکاب می‌زنیم تا بهار سر برسد.

دیگر آثار هاروکی موراکامی

کتاب نفر هفتم

کتاب چوب نروژی

کتاب کجا ممکن است پیدایش کنم

کتاب تسوکورو تازاکی بی رنگ و سال های زیارتش

کتاب به آواز باد گوش بسپار

کتاب شهر گربه ها

کتاب دیدن دختر صد در صد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل

نویسنده هاروکی موراکامی
مترجم مجتبی ویسی
قطع رقعی
نوع جلد شومیز
گروه سنی بزرگسال
ناشر نشر چشمه
تعداد صفحه 180
موضوع رمان خارجی
تعداد جلد
شابک 9789643627553
ارسال نظر
(بعد از تائید مدیر منتشر خواهد شد)
  • - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
  • - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
  • - لطفا فارسی بنویسید.
  • - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
  • - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد