کتاب رمان جاویدان قلعهی حیوانات اثر جورج اورول
کتاب قلعه حیوانات با عنوان اصلی (Animal Farm) نخستین بار در سال 1945 منتشر شد. جورج اورول این کتاب را در طول جنگ جهانی دوم نوشت و در آن از استبداد طبقهی حاکم شوروی انتقاد کرد. پرچمی که اورول در داستان برای مزرعهی حیوانات ترسیم میکند شبیه به پرچم شوروی است. این کتاب درواقع نقدی به نظام سرمایهداری است.
کتاب قلعه حیوانات که با نام مزرعهی حیوانات هم ترجمه شده است، مشهورترین کتاب جورج اورول است. تاکنون افراد زیادی خواندن این کتاب را پیشنهاد کردهاند و اقتباسهای زیادی هم از این کتاب صورت گرفته است. این کتاب تاکنون دو بار به صورت فیلم درآمده است. نسخهی انیمیشن این کتاب در سال 1954 توسط «جوی بچلُر» و «جان هالاس» ساخته شد. این انیمیشن اقتباس مستقیمی از خود کتاب بود. «جان اسفنسون» هم در سال 1999 تلهفیلمی بر اساس این کتاب ساخت که «آلن جانس» نویسندهی فیلمنامه آن بود.
در دقایق اول حیوانات سعادتی را که نصیبشان شده بود باور نمیکردند. اولین اقدامشان این بود که دستهجمعی، گویی بهمنظور تحصیل اطمینان از اينکه بشری درجایی مخفی نیست. چهارنعل دورادور مزرعه تاختند و سپس به ساختمان مزرعه آمدند تا آخرین اثرات سلطه منفور جونز را پاک سازند. در یراق خانه را که در انتهای طویله بود شکستند؛ دهنهها حلقههای بینی» زنجیرهای سگ و چاقوهای رنجآوری را که جونز بهوسیله آن خوکها و برهها را اخته میکرد همه در چاه سرنگون شد.
افسارها، دهنهها، چشمبندها و توبرههای موهن به میان آتشی که از زبالهها در حیاط افروختهشده بود ريخته شد. شلاقها هم به همچنین. حیوانات وقتی شلاقها را شعلهور دیدند همه از شادی به جستوخیز درآمدند.
سنوبال روبانهایی را هم که با آن دم و یال اسبها را در روزهای بازار تزیین میکردند در آتش انداخت. گفت:«روبان بهمنزله پوشاک است که علامت و نشانه انسانی است. حیوانات بایستی برهنه باشند.» باکسر با شنیدن این بیان کلاه حصیریاش را که در تابستان گوشهایش را از مگس حفظ میکرد آورد و با سایر چیزها در آتش انداخت. در اندک زمانی حیوانات هر چیزی که خاطره جونز را به یاد آنان میآورد از بین بردند.
بعد ناپلئون آنها را به طویله برگرداند و به هر یک جیره دو برابر معمول و به هر سگ دو بیسکویت داد. سپس حیوانات سرود«حیوانات انگلیس»را هفت بار از سر تا ته پیاپی خواندند و پسازآن خود را برای شب آماده ساختند و خوابیدند» خوابی که پیش از آن هرگز در خواب هم ندیده بودند. اما همگی طبق معمول سحر برخاستند و ناگهان حوادث پرشکوه شب پیشین یادشان آمد و دستهجمعی رو به چراگاه دویدند. کمی پایینتر از چراگاه تپه پشتهای بود که تقریباً بر تمام مزرعه مشرف بود. حیوانات به بالای آن شتافتند و ازآنجا در روشنایی صبحگاهی به اطراف خیره شدند. همه مال آنها بود. هرچه که میدیدند مال آنها بود! مست و سرشار از این فکر به جستوخیز افتادند. و در هوا شلنگ برداشتند. میان شبنمها غلط زدند و در علفهای شیرین تابستانی چریدند. کلوخها را لگدمال کردند و بوی تند آن را بالا کشیدند. سپس بهمنظور تفتیش گشتی به اطراف مزرعه زدند و با سکوتی آميخته با تحسین زمین زراعتی» یونجهزار باغ میوه استخر و جنگل کوچک را ممیزی کردند. گویی این چیزها را قبلاً ندیده بودند. و حتی حالا هم مشکل باور میکردند که همه از آن خودشان است.
گروهی از حیوانات، در اقدامی آرمانگرایانه و انقلابی، آقای جونز را از مزرعهاش فراری میدهند تا برابری و رفاه را در آن برقرار سازند، اما ایجاد تغییر به این سادگیها نیست.
وزن | 181 گرم |
قطع | جیبی |
تعداد صفحه | 168 |
نوع جلد | سخت |
نویسنده | جورج اورول |
مترجم | شهرزاد لولاچی |
ناشر | افق |
تعداد جلد | |
موضوع | رمان غیرفارسی |
مناسب برای | بزرگسال |
شابک | 9786003532823 |
- - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
- - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
- - لطفا فارسی بنویسید.
- - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
- - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد