کتاب مادر اثر ماکسیم گورکی

ترجمه علی اصغر سروش
انتشارات نگاه
20%
اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آدرس کوتاه شده‌ی صفحه:
325,000
260,000 تومان

نقد و بررسی کتاب مادر

در اواخر قرن نوزدهم میلادی در روسیه برای از بین بردن سیستم برده‌داری کارگران، تلاش‌های زیادی شد. «کارل مارکس» و «فردریش انگلس» جزو افرادی بودند که نظریه‌ی انقلاب مارکسیستی یا انقلاب کارگری را پایه گذاری کردند. نظریه‌ی آن‌ها آن‌قدر تاثیرگذار بود که در همان زمان، ماکسیم گورکی، نویسنده‌ی سرشناس روس کتاب مادر را با موضوع کارگران و دغدغه‌ها و دردهای طبقه‌ی کارگر نوشت. داستانی که به عنوان یکی از بهترین و تاثیرگذارترین اثر ادبی انقلابی در تاریخ ادبیات غرب ماندگار شده است.

معرفی ماکسیم گورکی؛ نویسنده و فعال حقوق کارگران

الکسی ماکسیموویچ پشکوف که با نام ماکسیم گورکی (Maxim Gorky) شناخته می‌شود، نویسنده‌ی روس و بنیان‌گذار ادبیات سوسیالیست واقع‌گرایانه در دوره‌ی کلاسیک است. مکتب سوسیالیست هم‌زمان با شکل‌گیری انقلاب‌های کارگری در حکومت شوروی پایه‌گذاری شد و پس از جنگ جهانی دوم به کشور‌های کمونیستی پا گذاشت. این مکتب به زندگی مردم نیاز‌مند و کارگر توجه زیادی دارد، مشکلات طبقاتی را بیان می‌کند و فعالی‌های مدنی را حق معترضان می‌داند.

ماکسیم گورکی‌ قبل از آن‌که نویسنده‌ای به‌نام شود، چندین شغل عوض کرد که همه‌ی آن‌ها سِمت‌های دولتی در امپراطوری روسیه بودند. این تجربیات تاثیر زیادی روی افکار اوو آثارش گذاشت. گورکی در آن زمان تنها نویسنده‎‌ای بود که به افراد پایین‌دست جامعه اهمیت می‌داد و از حقوق آن‌ها دفاع می‌کرد. هم­چنین گورکی بسیار تلاش کرد روند اجتماعی، سیاسی و فرهنگی روسیه را تغییر دهد. او معتقد بود شخصیت‌های آثارش ذاتا انسان‌های فهمیده و آگاهی هستند که اوضاع بد جامعه و تحقیر‌ها، آن‌ها را به زانو در‌آورده است. او بر پایه‌ی همین اعتقادات بار‌ها با حکومت تزار مخالفت کرد، چندین بار‌ دستگیر شد، به زندان رفت ولی دست از مبارزات سیاسی بر‌نداشت.

زمان ملاقات گورکی با «لنین»، نظریه‌پرداز و چهره‌ی انقلابی کمونیست روسی، رابطه‌ای نزدیک میان آن‌ها شکل گرفت و وقتی در سال 1902 به عنوان عضو افتخاری فرهنگستان ادبیات انتخاب شد، به دلیل نزدیکی گورکی و لنین؛  پادشاه روسیه، «نیکلاس تزار دوم» این حکم را لغو کرد.«آنتوان چخوف»، داستان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس مطرح روسی و «ولادیمیر کورولنکو»، نویسنده و منتقد حکومت‌های تزاری برای اعتراض به این تصمیم فرهنگستان را ترک کردند.

در سال 1906 بولشویک‌ها که عضو اصلی حزب سوسیال دموکرات کارگری در روسیه بودند، ماکسیم گورکی را برای جمع‌آوری کمک‌های مالی به ایالات متحده فرستادند. این سفر و دیدن کوه‌های آدیرونداک و همچنین دیدن زندگی سخت کارگران آن ناحیه از نزدیک، باعث خلق کتاب مادر شد.

ماکسیم گورکی در طول فعالیت ادبی‌اش، کتاب‌های مهم و تاثیر‌گذاری نوشت. یکی از این نوشته‌ها، رمان «در اعماق» است که از جهاتی به کتاب مادر شباهت دارد و در آن زندگی افراد فقیر و ناتوان را ترسیم کرده است. از آثار دیگر گورکی می‌توان به کتاب‌های «بیست و شش مرد و یک دختر»، «آواز طوفانی مرغان» و «دوران کودکی من و کودکان خورشید» اشاره کرد.

ماکسیم گورکی در طول فعالیت هنری خود پنج بار نامزد دریافت جایزه‌ی نوبل ادبیات شد ولی هرگز آن را دریافت نکرد.

خلاصه‌ی کتاب مادر؛ اثر ماندگار ماکسیم گورکی

کتاب مادر (The Mother) زندگی زنی پرتلاش را ترسیم می‌کند. او در یک کارخانه‌ی روسی کارهای طاقت‌فرسایی انجام می‌دهد تا فشار فقر و گرسنگی را کم کند. ماکسیم گورکی این زن را با لقب مادر معرفی می‌کند. همسر قهرمان داستان، مردی ظالم و زور‌گوست که دائما در حالت مستی به مادر حمله می‌کند. با این‌حال «مادر» خود را زنی مسئولیت‌پذیر می‌داند و برای رشد پسرش پاول تمام تلاش خود را می‌کند. پدر خانواده می‌میرد و پاول به تقلید از رفتار‌های او مدت زیادی را به میگساری می‌گذراند.

چرخش اثر ماکسیم گورکی زمانی آغاز می‌شود که پاول یک‌باره عادت‌های پدرش را ترک می‌کند و به کتاب خواندن، به‌خصوص مطالعه‌ی آثار سیاسی روی می‌آورد. مادر که از فضای سیاست کاملا به دور است، ابتدا سعی می‌کند جلوی فعالیت‌های پاول را بگیرد از طرفی هم دلش می‌خواهد به او کمک کند. در این کتاب شخصیت اصلی انقلابی پاول است نه مادر، اما مادر سعی می‌کند بر نادانی سیاسی خود غلبه کرده و خود را تماما درگیر انقلاب کند.

بررسی محتوای رمان مادر

محتوای رمان مادر با نوشته‌های دیگر ماکسیم گورکی متفاوت است. او در این کتاب تمام تلاش خود را کرده است تا مخاطب را از شرایط جامعه و دیدگاه‌های خود‌ آگاه کند. گورکی قصد داشت با بالا بردن دانش عمومی، در مقابل حکومت تزاری بایستد، برای رهایی مردم از شرایط غیرمنصفانه‌ی جامعه، جنبش‌های انقلابی راه‌اندازی کند و افراد جامعه را به این درک برساند که از حق خود دفاع کنند.

هدف ماکسیم گورکی‌ از نگارش کتاب مادر، آگاه کردن قشر ضعیف و کم‌درآمدی که مورد تبعیض قرار می‌گرفتند، بود. افراد بسیاری که از فاصله‌ی طبقاتی موجود در حکومت تزار به ستوه آمده بودند اما تلاشی برای تغییر شرایط نمی‌کردند. گورکی در این اثر روی محتوا و دیدگاه‌های سیاسی‌اش تمرکز کرده است و ویژگی‌های فردی شخصیت‌های مهم جامعه مانند «قاضی» و «بخش‌دار» را شرح می‌دهد. او در بستر روایتی داستانی، تاثیر ارتباطات میان حزب‌های انقلابی را بیان می‌کند.

در بخشی از کتاب مادر می‌خوانیم

مادر روز یکشنبه بعد، در حین خداحافظی با پاول در دفتر زندان، کاغذ کوچک گلوله‌ای در دست خود حس کرد. از این قسمت به خود لرزید و نگاهی ملتمسانه و حاکی از پرسش به او انداخت، اما به وی هیچ جوابی نداد. طبق معمول، چشم‌هایش تبسمی آرام و متین داشت که مادر با آن آشنا بود.

آهی کشید و گفت: «خداحافظ»

پاول دوباره دستش را به سوی وی دراز کرد، در حالی‌که صورتش حالت نوازشی به خود می‌گرفت.

- به سلامت مامان!

دست پسرش را گرفت و منتظر شد.

پاول ادامه داد: «نگران نباش مادر، از دست من ناراحت نشو!»

این حرف‌ها و چین و سمج پیشانی‌اش جوابی را که مادر انتظار داشت به وی دادند.

سرش را پایین انداخت و زیر لب گفت: «چرا این حرفو می‌زنی؟ چه شده؟»

و بی‌آن‌که به او نگاه کند تند بیرون رفت تا اشک‌هایش نشان احساساتش نباشند و در راه چنین می‌نمود که آن دستش که نامه پسرش در آن بود درد می‌کند. بازویش سنگینی می‌کرد مثل این‌که به شانه‌اش ضربتی وارد آمده باشد. در موقع ورود به خانه، گلوله کاغذ را به نیکلا داد. در حینی که می‌دید او آن کاغذ سخت فشرده شده را باز می‌کند از نو اندکی امید به وی دست داد. اما نیکلا به وی گفت: «می‌دونستم! ببین چی نوشته است»

رفقا نخواهم گریخت، نمی‌توانم... هیچ‌یک از ما حاضر نمی‌شود. اعتماد‌به‌نفس را از دست خواهیم داد. بهتر آن است در فکر دهقانی باشید که تازه دستگیر شده و مستحق محبت و توجه شماست. این‌جا خیلی زجر می‌کشید. هر روز با مقامات دست به گریبان است. بیست و چهار ساعت در دخمه‌ای تاریک حبس بوده. مرتب اذیتش می‌کنند. همگی برای او شفاعت می‌کنیم. مادرم را دلداری بدهید. این موضوع را برایش توضیح دهید، همه چیز را می‌فهمد...

ناگهان نیکلا صورتش را برگرداند، دستمالش را از جیب بیرون آورد و پس از این‌که با سر و صدا دماغش را گرفت زیر لب گفت: «سرما خوردم...»

به بهانه زدن عینک چشم‌هایش را با دست پنهان کرد و در اتاق راه رفت و ادامه داد: «می‌بینی... اگه قبول هم می‌کرد موفق نمی‌شدیم»

مادر در حالی‌که غصه مبهمی سینه‌اش را فرا می‌گرفت گفت: «چه اهمیتی داره! محاکمه‌اش کنن!»

- از رفیقی از پترزبورگ کاغذی دارم...

- از سیبری هم ممکنه فرار کنه، درسته؟

- البته! رفیقم نوشته که به زودی محاکمه شروع می‌شه، حکم محکمه از حالا معلومه. همه اون‌ها تبعید می‌شن، می‌بینین؟ این بی‍شرف‌های پست فطرت عدالت را به شکل کمدی ننگینی در می‌آرن، متوجه‌اید، محاکمه پیش از صدور حکم، در پترزبورگ انجام گرفته...

نویسنده ماکسیم گورکی
ناشر نگاه
مترجم سروش علی اصغر
قطع رقعی
جلد گالینگور
وزن 535 گرم
تعداد صفحه 454
شابک 9789649517403
ارسال نظر
(بعد از تائید مدیر منتشر خواهد شد)
  • - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
  • - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
  • - لطفا فارسی بنویسید.
  • - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
  • - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد