کتاب شکلات تلخ اثر هما پوراصفهانی
سرم را نزدیکتر بردم و از زاویه کنار به انگشتهای کشیدهاش نگاه کردم. خیلی هم بد نشده بود ولی هنوز باید سوهان میخورد. سرم را عقب کشیدم و باز ماسک را روی بینیام گذاشتم. با صدای پر از نازش گفت:
ــ فریال هنوز با سعیدی؟
دلم میخواست بگویم به تو هیچ ربطی ندارد. حیف که نمیخواستم خودم را پیش همه خراب کنم. چون تند حرف زدن با یاسمن منجر میشد که خبرها به گوش همه برسد. برای همین هم لبخند مکش مرگ مایی تحویلش دادم. میدانستم از زیر ماسک فقط چین کنار چشم و بیرون زدن گونههایم را میبیند. همزمان گفتم:
ــ آره عزیزم. کی از سعید بهتر؟
میدانستم که مثل کفتار منتظر است از زندگی سعید بیرون بروم تا هوار شود سرش. اخلاقش همین بود. تفالههای دیگران را جمع میکرد. اصلا هم از این کارش نه شرم میکرد و نه برایش مهم بود دیگران در موردش چهطور قضاوت کنند. پشت چشمی برایم نازک کرد و گفت:
ــ سعید تو رو خیلی دوست داره ولی من خیلی خوب میدونم تو هیچ علاقهای به سعید نداری.
رامیلا که همان لحظه با سینی قهوه از آشپزخانه کوچک انتهای سالن بیرون آمده بود در جواب یاسمن گفت:
ــ درستشم همینه یاسمن جان، با کسی بمون که دوستت داره، نه با کسی که دوستش داری.
وزن | 819 گرم |
قطع | رقعی |
تعداد صفحه | 860 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | هما پوراصفهانی |
ناشر | سخن |
تعداد جلد | 2 |
موضوع | رمان فارسی |
مناسب برای | بزرگسال |
شابک | 9789643729394 |
- - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
- - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
- - لطفا فارسی بنویسید.
- - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
- - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد