کتاب مرگ فروشنده اثر آرتور میلر

کتاب مرگ فروشنده اثر آرتور میلر ترجمه حسن ملکی نشر بیدگل
20%
اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آدرس کوتاه شده‌ی صفحه:
143,000
114,400 تومان

معرفی کتاب مرگ فروشنده

نمایشنامه مرگ فروشنده نوشته آرتور میلر ترجمه حسن ملکی است. این کتاب روایتی جذاب از انسان امروز است. این کتاب تصویری از سرمایه‌داری است. ظاهری زیبا اما باطنی به هم ریخته و ویران.

درباره کتاب مرگ فروشنده

نمایشنامه مرگ فروشنده روایت مرد فروشنده‌ای است که سال‌ها به همسرش خیانت می‌کند و حالا در واپسین روزهای زندگی از این کار پشیمان می‌شود و قصد دارد به همسرش بگوید. اما زندگی برای او تصمیم دیگری دارد، کتاب مرگ فروشنده شناخته‌ترین نمایش‌نامه آرتور میلر است که در ۱۹۴۹ منتشر شد و جایزه پولیتزر نمایش‌نامه و جایزه تونی بهترین نمایش‌نامه را برای او به ارمغان آورد. این نمایش‌نامه اگرچه در شش هفته در بهار ۱۹۴۸ نوشته شد، اما ده سال ذهن میلر را سرگرم خود کرده بود. مرگ فروشنده، اولین بار در فوریه ۱۹۴۹ در تئاتر برادوی شهر نیویورک اجرا شد و بیش از ۷۰۰ شب اجرا شد. اصغر فرهادی کارگردان برنده اسکار در سال ۱۳۹۴ فیلم فروشنده را با اقتباس از این نمایشنامه ساخت.

درباره آرتولر میلر نویسنده نمایشنامه مرگ فروشنده

آرتور اشر میلر (زاده ۱۷ اکتبر ۱۹۱۵ - درگذشته ۱۰ فوریه ۲۰۰۵) نویسنده، نمایش‌نامه‌نویس و مقاله‌نویس آمریکایی است. آرتور میلر با نوشتن تعداد زیادی نمایش‌نامه برای بیشتر از ۶۰ سال نقش مهمی در ادبیات و سینمای آمریکا داشت، او هنوز هم یکی از مشهورترین نمایشنامه نویسان معاصر است. معروف‌ترین اثر میلر نمایش‌نامه مرگ فروشنده است که بارها در صحنه‌های مختلف اجرا شده‌است. آرتور میلر هم‌چنین به‌خاطر ازدواج کوتاه‌مدت‌اش با مرلین مونرو شهرت دارد.

بخشی از کتاب مرگ فروشنده 

لیندا: خب، چرا این چیزها رو به هاوارد نمی‌گی، عزیزم؟

ویلی: (دلگرم شده.) می‌گم، حتماً می‌گم. پنیر چیزی مونده؟

لیندا: یه ساندویچ برات درست می‌کنم.

ویلی: نه، تو برو بخواب. یه‌خرده شیر می‌خورم. فوراً حالم خوب می‌شه. پسرها خونه‌ن؟

لیندا: خوابن. هپی امشب بیف رو برد سر یه قرار با دخترها.

ویلی: (جلب شده.) بارک‌الله؟

لیندا: چه کیفی داشت دیدنشون توُ دستشویی که پشت‌سر هم وایستاده بودن و صورتشون رو می‌تراشیدن. همین‌طور باهم بیرون‌رفتنشون. هیچ متوجه شدی؟ تمام خونه رو بوی لوسیون اصلاحشون برداشته.

ویلی: تصورش رو بکن. یه عمر کار می‌کنی، قسط خونه می‌دی. آخرش که صاحبش شدی، دیگه کسی نیست توش زندگی کنه.

لیندا: خب، عزیزم، زندگی همینه، باید بگذاری و بری. همیشه همین‌طور بوده.

ویلی: نه، نه، بعضی از آدم‌هابعضی‌ها به یه چیزهایی می‌رسن. بیف امرز صبح که من رفتم چیزی نگفت؟

لیندا: تو نباید ازش انتقاد می‌کردی، ویلی، مهلت می‌دادی پاش رو از قطار بگذاره پایین، اون‌وقت. تو پیشِ اون نباید کنترل اعصابت رو از دست بدی.

ویلی: منِ مادرمُرده کِی کنترل اعصابم رو از دست دادم. یک کلام ازش پرسیدم پول‌وپله‌ای به‌هم زده یا نه. این انتقاده؟

نویسنده آرتور میلر
مترجم حسن ملکی
ناشر بیدگل
قطع رقعی
جلد شومیز
وزن 165
چاپ چهارم1400
تعداد صفحه 164
شابک 9786226401937
ارسال نظر
(بعد از تائید مدیر منتشر خواهد شد)
  • - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
  • - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
  • - لطفا فارسی بنویسید.
  • - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
  • - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد