کتاب کلکسیونر اثر جان فاولز

کلکسیونر اولین رمان منتشرشدهٔ جان فاولز است که آن را در فاصلهٔ ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۲ نوشت. پیش از آن مجوس را نوشته بود که بعد از کلکسیونر چاپ شد
20%
اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آدرس کوتاه شده‌ی صفحه:
260,000
208,000 تومان

مبلغ چک ۷۳۰۹۱ پوند بود و چند شیلینگ و پنس. وقتی سه‌شنبه آدم‌های بنگاه شرط‌بندی تأیید کردند که همه‌چیز روبه‌راه است، زنگ زدم به آقای ویلیامز. قشنگ معلوم بود از استعفای من عصبانی شده. هر چند که اول گفت برایم خوشحال است، گفت همه خوشحال‌اند، که البته می‌دانستم نیستند. حتی به من پیشنهاد داد در وام پنج‌درصدی اداره سرمایه‌گذاری کنم! بعضی کارمندهای شهرداری قدرت تشخیص خوب از بد را از دست داده‌اند.

به توصیهٔ آدم‌های شرط‌بندی عمل کردم، با عمه آنی و مِیبل رفتم به لندن و صبر کردم آب‌ها از آسیاب بیفتد. یک چک پانصدپوندی برای تام پیر فرستادم و از او خواستم با کراچلی و بقیه قسمتش کند. جواب نامه‌های تشکرشان را ندادم. همیشه فکر می‌کردند من خسیسم.

تنها مشکل میراندا بود. موقعی که برنده شدم برگشته بود خانه، تعطیلات دانشگاه هنر بود، و فقط توانستم شنبه صبحِ روزِ بزرگ ببینمش. تمام مدتی که در لندن بودیم و خرج می‌کردیم و خرج می‌کردیم، در این فکر بودم که دیگر نمی‌بینمش؛ ولی بعد با خودم می‌گفتم حالا که پول‌دار شده‌ام می‌توانم شوهر خوبی برایش باشم، اما دوباره ته دلم می‌گفتم مسخره است، آدم‌ها فقط به خاطر عشق ازدواج می‌کنند، خصوصاً دخترهایی مثل میراندا. حتی زمان‌هایی بود که فکر می‌کردم فراموشش خواهم کرد. ولی فراموش کردن چیزی نیست که دست خودت باشد، برایت اتفاق می‌افتد. منتها برای من اتفاق نیفتاد.

اگر مثل بیشتر آدم‌های این دوران اهل ظواهر باشی و بی‌اخلاق، می‌توانی با این‌همه پول خیلی خوش بگذرانی. ولی باید بگویم من هیچ‌وقت این‌جوری نبوده‌ام، به‌عمرم حتی یک‌بار در مدرسه تنبیه نشدم. عمه آنی پروتستان مخالف کلیسای انگلستان بود، هیچ‌وقت مجبورم نکرد بروم کلیسا یا این‌جور جاها، بااین‌حال من در فضایی نسبتاً مذهبی بزرگ شدم هر چند عمو دیک هرازگاهی یواشکی سری به میخانه می‌زد. وقتی از سربازی برگشتم، بعد از هزار دعواومرافعه، عمه آنی بالاخره اجازه داد سیگار بکشم، از این کارم اصلاً خوشش نمی‌آمد. حتی با آن‌همه پول وِرد زبانش این بود که پول خرج کردن خلاف اصولش است. ولی مِیبل تا چشم مرا دور می‌دید می‌پرید به مادرش، یک روز اتفاقی صدای‌شان را شنیدم. بالاخره گفتم این پول خودم است و وجدان خودم و اگر دلش بخواهد می‌تواند همهٔ پول را بردارد و اگر دلش نخواهد هیچی‌اش را، علاوه‌براین نشنیده‌ام نان‌کانفورمیست‌ها از هدیه گرفتن نهی شده باشند. 

وزن 306 گرم
قطع رقعی
تعداد صفحه 310
نوع جلد شومیز
نویسنده جان فاولز
مترجم پیمان خاکسار
ناشر چشمه
تعداد جلد 1
موضوع رمان غیرفارسی
مناسب برای بزرگسال
شابک 9786220101352
ارسال نظر
(بعد از تائید مدیر منتشر خواهد شد)
  • - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
  • - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
  • - لطفا فارسی بنویسید.
  • - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
  • - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد