کتاب گامبی وزیر اثر والتر تویس

در فرایند خواندن این کتاب، که در سال ۱۹۸۳ نوشته شده، خواننده با تمامی مشکلات روحی و شخصی فرد اصلی کتاب به نام الیزابت آشنا می‌شود. تویس برای تشریح این مشکلات به زیبایی و ظرافت از رنگ‌ها استفاده می‌کند
20%
اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آدرس کوتاه شده‌ی صفحه:
0 عدد باقی مانده
ناموجود

هرگز حتی فکرش را هم نمی‌کنیم که یک اتفاق هرچقدر ناخوشایند، چقدر می‌تواند مسیر زندگی ما را تغییر دهد. کتاب گامبی وزیر در چهارده فصل زندگی شخصیتی تخیلی را در زمان و مکان و حتی اتفاقات واقعی به تصویر می‌کشد. دختری به نام الیزابت که در یک تصادف رانندگی مادرش را از دست می‌دهد و به یتیم‌خانه می‌رود. درامی غم‌انگیز که می‌تواند آینده یک دختر را تاریک‌تر از آنچه هست کند. اما داستان با یک دیدار اتفاقی در انباری به‌کل عوض‌شده و الیزابت با آینده‌ی حرفه‌ای خودش و با آنچه که نبوغ او را به تصویر می‌کشد آشنا می‌کند. شطرنج!

الیزابت در طول داستان گامبی وزیر تلاش می‌کند با وجود مشکلات روحی و اعتیاد به داروهای آرام‌بخش، در مسیر شکست رقبای مرد قدم بگذارد و در فضایی مردانه به دنبال موفقیت و پیروزی است. الیزابت درحالی‌که شخصیتی سست و روانی بیمار دارد در تمامی مسابقات و میان عموم مردم خودش را استوار و محکم و دارایی روحیه‌ای قوی نشان می‌دهد. در پایان نیز الیزابت با عواقب سرکوب مشکلات روانش مواجه می‌شود و پشت سر گذاشتن مسیری سخت و دشوار با معنای واقعی زندگی روبه‌رو می‌شود..

بث خبر مرگ مادرش را از زنی که توی دستش یک کلیپ بورد داشت، شنید. روز بعد عکس او توی روزنامه هرالد-لید چاپ شد. عکس توی ایوان خانه خاکستری‌رنگی که توی خیابان میپل وود درایو قرار داشت؛ گرفته‌شده بود و بث را با پیراهن کتان ساده‌ای نشان می‌داد. حتی آن موقع هم ظاهر کاملاً ساده‌ای داشت. زیر عکس نوشته‌شده بود: «الیزابت هارمن، کودکی که در تصادف زنجیره‌ای دیروز در جاده نیوسرکل یتیم شد و حال آینده‌ای نامعلوم در انتظار اوست. الیزابت هشت ساله طی این حادثه خانواده‌اش را از دست داد؛ حادثه‌ای که دو کشته و چندین زخمی برجای گذاشت. این کودک که در آن زمان در خانه تنها بوده، مدت کوتاهی پس از گرفته شدن این عکس از تصادف مطلع شد. مسئولین می‌گویند که از او به‌خوبی مراقبت خواهد شد.»                                                           

می‌توانست شب‌ها فقط یک قرص بخورد و دیگری را ذخیره کند. بث قرص‌های اضافه را توی جامسواکی‌اش می‌گذاشت؛ جایی که هیچ‌کس هرگز داخلش را نگاه نمی‌کرد. فقط کافی بود بعد از استفاده از مسواک تا جایی که می‌توانست آن را با دستمال‌کاغذی خشک کند. یا اینکه اصلاً از آن استفاده نکند و دندانش را با مالیدن انگشت تمیز کند. آن شب برای اولین بار هم‌زمان سه قرص را یکی پس از دیگری بلعید. از جلوی سر تا پشت گردنش سوزن سوزن شد. او چیز مهمی را کشف کرده بود. درحالی‌که با پیژامه آبی‌رنگ و رو رفته‌اش توی تختش در بدترین قسمت خوابگاه دختران دراز کشیده بود. اجازه داد آن گرما تمام وجودش را پر کند. تخت او روبه‌روی درب راهرو و کنار دستشویی قرار داشت. مشکلات زندگی‌اش برطرف شده بود: او مهره‌های شطرنج را دیگر می‌شناخت و می‌دانست چگونه حرکت می‌کنند و گرفته می‌شوند. هم‌چنین یاد گرفته بود چگونه با قرص‌های یتیم‌خانه احساس خوبی توی دلش و مفاصل دردناک دست‌وپاهایش ایجاد کند.

                                                           

وزن 310 گرم
قطع وزیری
تعداد صفحه 277
نوع جلد شومیز
نویسنده والتر تویس
مترجم ماندانا گرشاسبی
ناشر قصه باران
تعداد جلد 1
موضوع رمان غیرفارسی
مناسب برای بزرگسال
شابک 9786227943030
ارسال نظر
(بعد از تائید مدیر منتشر خواهد شد)
  • - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
  • - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
  • - لطفا فارسی بنویسید.
  • - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
  • - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد