کتاب بهترین شکل ممکن اثر مصطفی مستور

کتاب بهترین شکل ممکن اثر مصطفی مستور از انتشارات چشمه
20%
اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آدرس کوتاه شده‌ی صفحه:
0 عدد باقی مانده
ناموجود

پدرم می‌گفت پنجاه و دو‌بار. پدر عیدی می‌گفت پنجاه و نه‌بار. بی‌بی‌خاتون که از همه بیش‌تر عمر داشت می‌گفت یا شصت و سه‌بار یا شصت و چهار‌بار. غلام‌سگی می‌گفت هزار‌بار. دروغ می‌گفت غلام. غلام‌سگی به هر چیزی که به‌نظرش زیاد بود می‌گفت هزارتا. می‌گفت بالاخره یک نفر باید این کار را بکند؛ چه خرما چه یک نفر دیگر. می‌گفت: «خرما این کار رو به بهترین شکل ممکن انجام می‌ده.» به‌نظر من یک‌بار هم زیاد بود چه برسد به پنجاه‌بار یا شصت‌بار. و اصلا توی این کار بهترین و بدترین شکل ممکن چه معنی داشت؟ برای همین بود که از خرما می‌ترسیدیم. نمی‌دانم چرا به او می‌گفتند خرما. پدرم می‌گفت لابد به خاطر این‌که در جوانی توی بازار عبدالحمید خرما می‌فروخته. بی‌بی‌خاتون می‌گفت به خاطر نخل توی خانه‌اش است. می‌گفت نخل خانه‌ی خرما قدیمی‌ترین نخل محله است و حاجت روا می‌کند. راست می‌گفت بی‌بی‌خاتون. منظورم این است خودم چندبار دیدم اقدس‌خانم و بی‌بی‌صدیقه و حتا شهین‌طلا نیت می‌کردند و به شاخه‌های نخل خانه‌ی خرما پارچه‌های سبز می‌بستند. غلام اما می‌گفت به خاطر این بود که شرکت رسومات از او خرما می‌خرید. یک‌بار به پدرم گفتم: «رسومات یعنی چی؟» گفت: «صد دفعه گفتم دوروبر غلام نرو، توله‌سگ!» خرما زن نداشت. یعنی از وقتی آمده بود محله‌ی ما کسی زنش را ندیده بود. پدر اسی می‌گفت خرما زنش را گذاشته است کرمان تا نفهمد او این‌جا دارد چه غلطی می‌کند. گمانم هفتاد سال داشت، لامسب.

وزن 108 گرم
قطع رقعی
تعداد صفحه 115
نوع جلد شومیز
نویسنده مصطفی مستور
ناشر چشمه
تعداد جلد
موضوع رمان فارسی
مناسب برای بزرگسال
شابک 978600296849
ارسال نظر
(بعد از تائید مدیر منتشر خواهد شد)
  • - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
  • - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
  • - لطفا فارسی بنویسید.
  • - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
  • - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد