کتاب عاصی اثر مریم ریاحی

قسمت دوم (ادامه) رمان مرجان
20%
اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آدرس کوتاه شده‌ی صفحه:
0 عدد باقی مانده
ناموجود

آسمان خیس بود، اتومبیل شاسی‌بلند مشکی درست روبروی گل‌فروشی متوقف شد… دختری با بارانی و بوت‌های بلند چرم مشکی، به نرمی از اتومبیل پایین آمد… کلاه بارانی‌اش را روی سر کشید، باران یکدست و ریز می‌بارید. دختر روی پاشنه چرخید، پیاده‌رو را ازنظر گذراند، کسی نبود… ساعتی خلوت از مشتری بود و باوجود باران خلوت‌تر. انگار همه مغازه‌داران آن‌ اطراف ترجیح می‌دادند باران را از پشت شیشه ببینند، کسی تاب بیرون ایستادن نداشت… دختر با طمأنینه قدم برداشت، از روی جوی آب که حدفاصل خیابان و پیاده‌رو بود پرید… حالا درست روبروی ویترین بزرگ و زیبای گل‌فروشی بود. نگاه به آسمان داد، قطرات باران به صورتش هجوم بردند… ریه‌ها را پر کرد از هوای خیس… نگاهش دوباره آمد و چسبید به ویترین. سنگ سفت و سنگین اما خوش‌دست میان انگشت‌هایش فشرده شد… چند قدم به عقب برداشت، نفس را از حبس آزاد کرد… با آخرین توان سنگ را به‌سوی ویترین پرتاب کرد. شیشه بزرگ گل‌فروشی با صدای مهیبی فروریخت. برای ثانیه‌ای سکوت بود و بعد مغازه‌داران یکی‌یکی سرک کشیدند و بیرون آمدند.

نویسنده مریم ریاحی
ناشر انتشارات پرسمان
موضوع داستان فارسی
تعداد جلد
قطع رقعی
مناسب برای بزرگسال
نوع جلد شومیز
تعداد صفحه 420
وزن 465گرم
شابک 9786001873836
ارسال نظر
(بعد از تائید مدیر منتشر خواهد شد)
  • - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
  • - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
  • - لطفا فارسی بنویسید.
  • - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
  • - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد