کتاب تاریخچه زنبورها اثر مایا لونده
کتاب تاریخچه زنبورها اثر مایا لونده از انتشارات مهراندیش
سال ۲۰۹۸، شیرونگ ( ۲) ، سیچوانگ ( ۳) ، منطقه ۲۴۲
مثل پرنده های بزرگ روی شاخه های مخصوص به خود ایستاده بودیم، در دست هرکداممان یک ظرف پلاستیکی بود و در دست دیگرمان یک گردگیر دستی.
آهسته بالا می رفتم و تا جایی که می توانستم احتیاط می کردم. من مثل خیلی از زن های دیگر گروه نبودم، برای این کار ساخته نشده بودم و حرکاتم غالباً ناشیانه بودند. مهارت های حرکتی لازم و دقت کافی نداشتم. برای آن کار ساخته نشده بودم، بااین وجود مجبور بودم، هرروز، دوازده ساعت اینجا باشم.
سن درختان به اندازه یک عمر بود. شاخه ها مثل شیشه نازک' شکننده بودند و زیر سنگینی وزن ما ترق تروق می کردند. پای راستم را روی شاخه بالاتر که تراز بود، گذاشتم و پای چپم را هم بااحتیاط بعدازآن بالا گذاشتم. بالاخره توانستم یک وضعیت امن برای کار کردن پیدا کنم، جای راحتی نبود، اما محکم و قابل اعتماد بود. ازاینجا دستم به بلندترین گل ها می رسید.
ظرف پلاستیکی کوچک پر از گرده طلایی بود که با دقت اندازه گیری شده بود. سعی می کردم مقادیر بسیار کمی از آن را از ظرف بیرون بیاورم و روی درخت ها بگذارم. باید هرکدام از شکوفه ها را با برس نازکی از جنس پر مرغ هایی که به روشی علمی، دقیقاً به همین منظور، پرورش داده شده بودند، می پوشاندیم. تاثیر هیچ پر مصنوعی تا این اندازه نبود. بارها و بارها آزمایش شده بود، چون زمان زیادی در اختیار داشتیم ـ در منطقه من سُنت گرده افشانیِ دستی قدمتی صدساله داشت. زنبورهای اینجا در دهه ۱۹۸۰، مدت زیادی قبل از فروپاشی، از بین رفته بودند؛ حشره کش ها آن ها را نابود کرده بودند. چند سال بعد که دیگر از حشره کش ها استفاده نشد، زنبورها برگشتند، اما تا آن موقع از گرده افشانی دستی استفاده می شد. گرچه تعداد زیادی انسان و دست لازم بود، اما نتایج بهتری داشت. بنابراین وقتی فروپاشی فرارسید، منطقه من نسبت به سایر رقبا موفق تر بود. منطقه من موفق شده بود جزء آلاینده ترین ها قرار بگیرد. ما در آلودگی پیشرو بودیم و بنابراین در گرده افشانی هم پیشرو شدیم. یک تعارض ما را نجات داد.
آهسته بالا می رفتم و تا جایی که می توانستم احتیاط می کردم. من مثل خیلی از زن های دیگر گروه نبودم، برای این کار ساخته نشده بودم و حرکاتم غالباً ناشیانه بودند. مهارت های حرکتی لازم و دقت کافی نداشتم. برای آن کار ساخته نشده بودم، بااین وجود مجبور بودم، هرروز، دوازده ساعت اینجا باشم.
سن درختان به اندازه یک عمر بود. شاخه ها مثل شیشه نازک' شکننده بودند و زیر سنگینی وزن ما ترق تروق می کردند. پای راستم را روی شاخه بالاتر که تراز بود، گذاشتم و پای چپم را هم بااحتیاط بعدازآن بالا گذاشتم. بالاخره توانستم یک وضعیت امن برای کار کردن پیدا کنم، جای راحتی نبود، اما محکم و قابل اعتماد بود. ازاینجا دستم به بلندترین گل ها می رسید.
ظرف پلاستیکی کوچک پر از گرده طلایی بود که با دقت اندازه گیری شده بود. سعی می کردم مقادیر بسیار کمی از آن را از ظرف بیرون بیاورم و روی درخت ها بگذارم. باید هرکدام از شکوفه ها را با برس نازکی از جنس پر مرغ هایی که به روشی علمی، دقیقاً به همین منظور، پرورش داده شده بودند، می پوشاندیم. تاثیر هیچ پر مصنوعی تا این اندازه نبود. بارها و بارها آزمایش شده بود، چون زمان زیادی در اختیار داشتیم ـ در منطقه من سُنت گرده افشانیِ دستی قدمتی صدساله داشت. زنبورهای اینجا در دهه ۱۹۸۰، مدت زیادی قبل از فروپاشی، از بین رفته بودند؛ حشره کش ها آن ها را نابود کرده بودند. چند سال بعد که دیگر از حشره کش ها استفاده نشد، زنبورها برگشتند، اما تا آن موقع از گرده افشانی دستی استفاده می شد. گرچه تعداد زیادی انسان و دست لازم بود، اما نتایج بهتری داشت. بنابراین وقتی فروپاشی فرارسید، منطقه من نسبت به سایر رقبا موفق تر بود. منطقه من موفق شده بود جزء آلاینده ترین ها قرار بگیرد. ما در آلودگی پیشرو بودیم و بنابراین در گرده افشانی هم پیشرو شدیم. یک تعارض ما را نجات داد.
بخشها :
وزن | 431 گرم |
قطع | رقعی |
تعداد صفحه | 437 |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده | مایا لونده |
مترجم | پگاه منفرد |
ناشر | مهراندیش |
تعداد جلد | |
موضوع | رمان غیرفارسی |
مناسب برای | بزرگسال |
شابک | 9786006395500 |
ارسال نظر
- - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
- - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
- - لطفا فارسی بنویسید.
- - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
- - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد