کتاب شجاع باش دختر اثر ریشما سوجانی

کتاب شجاع باش دختر اثر ریشما سوجانی
شهامت ترک کمال گرایی برای دختران
ترجمه شبنم اسماعیلی از نشر میلکان
20%
اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آدرس کوتاه شده‌ی صفحه:
112,000
89,600 تومان

در اوایل سن ۳۳ سالگی بودم. اون روزها تو یه شرکت بزرگ تموم روز رو مشغول به کار بودم. با این که از این کارم ناراضی بودم اما فکر می‌کردم این همون کاریه که باید انجامش بدم. شب‌ها و آخر هفته و تعطیلات رو هم به سازمان‌های خیریه می‌رفتم و هر کاری از دستم بر میومد انجام می‌دادم. با این حال یه حسی بهم می‌گفت که باید کارهای بزرگ‌تری انجام بدم. هر روز که می‌گذشت بیشتر از کارم بدم میومد. همین شد که به فکر تغییر افتادم. اون موقع‌ها بود که بهم خبر رسید نماینده‌ی کنگره که یه خانم بوده تصمیم داره از کارش استعفا بده. منم باخودم گفتم چرا من نتونم جاشو بگیرم؟ حتی با خیلی از آدم‌های مهم مشورت کردم و با تأیید اون‌ها بیشتر برای این کار مشتاق شدم. در زمینه‌ی سیاست اونقدرها هم بی‌تجربه نبودم. این انتخاب منو بسیار هیجان زده کرده بود. من عاشق این بودم که به مردمم خدمت کنم و یه کار بزرگ انجام بدم یعنی این یکی از رویاهام بود. من در اشتیاق و رویای خودم غوطه ور بودم که یه مرتبه خانم نماینده از تصمیمش منصرف شد. بنابراین حالا من یه رقیب انتخاباتی داشتم که باید برای بدست آوردن پست نمایندگی باهاش می‌جنگیدم. به محض اینکه این خبر پخش شد همه‌ی کسایی که من رو برای این کار تأیید کرده بودن پشتم رو خالی کردن و گفتن که من نمی‌تونم با اون مبارزه کنم. حتی علنا بهم گفتن که بکشم کنار. اما دیگه دیر شده بود. وجودم پر از اشتیاق بود و گذشته از اون کارهای زیادی انجام داده بودم و حالا فاصله‌ی زیادی با تحقق رویام نداشتم. بنابراین نه راه پیش داشتم نه راه پس. این فرصت به من داده شده بود پس باید ازش استفاده می‌کردم. خلاصه شروع کردم به تبلیغات انتخابی خودم. تا اون زمان من جوونترین فردی بودم که برای این پست نامزد شده بود. فکر می‌کردم دیگه کارم تمومه اما اشتباه فکر می‌کردم. توده‌ی عظیمی از مردم و سرشناس ترین نشریات و رسانه‌ها ازم حمایت کردن. این موضوع منجر به بالا رفتن اعتماد به نفسم شده بود. اما خب این ظاهر ماجرا بود. وقع انتخابات من تنها ۱۹ درصد رای آوردم چون مردم فکر می‌کردن من تجربه‌ی کافی برای این پست رو ندارم. درسته که شکست خوردم اما من کار بزرگی انجام داده بودم. درکل زندگیم شجاعت انجام یه کاربزرگ رو پیدا کرده بودم. این برام خیلی بیشتر از پیروزی تو انتخابات اهمیت داشت. من در دانشکده حقوق درس خونده بودم و در شرکت‌های تجاری کار خوبی دست و پا کرده بودم. همچنین من آدم فعال و پر دل و جراتی هستم. اما آدم فعال بودن با آدم پر دل و جرئت بودن خیلی فرق داره. مثلا من سه بار در مصاحبه‌ی دانشکده ی حقوق رد شده بودم و همچنان پافشاری می‌کردم تا برای داشتن سوابق کامل و ارزشمند به این دانشگاه برم. یا مثلا به شرکت‌های تجاری می‌رفتم و کار می‌کردم تنها برای اینکه والدینم رو خوشحال کنم هیچ کدوم از این کارها از روی شجاعت انجام نشده بودن. من همیشه دوست داشتم که آدم کاملی باشم؛ دختری که همه ازش راضی بودن چون فکر می‌کردم اگه دختر کاملی باشم می‌تونم در زندگی نتایچ کاملی هم بدست بیارم. من هیچ وقت تو زندگی با شجاعت تصمیم گیری نکردم. چرا؟ چون از شکست خوردن می‌ترسیدم. به همین خاطر هم شرکت در انتخابات برای من شجاعت محض بود چون اگه شکست می‌خوردم فقط پست نمایندگی رو از دست نمی‌دادم بلکه اعتماد به نفس، جایگاه و شهرتم رو هم از دست می‌دادم.

وزن 157 گرم
قطع رقعی
تعداد صفحه 168
نوع جلد شومیز
نویسنده ریشما سوجانی
مترجم شبنم اسماعیلی
ناشر میلکان
تعداد جلد 1
موضوع روانشناسی
مناسب برای بزرگسال
شابک 9786226573801
ارسال نظر
(بعد از تائید مدیر منتشر خواهد شد)
  • - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
  • - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
  • - لطفا فارسی بنویسید.
  • - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
  • - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد