کتاب باشگاه دوما اثر آرتورو پرز رورته
لوکاس کورسو دوبار زنگ زد، اما کسی جواب نداد. به ساعتش نگاه کرد، به دیوار تکیه داد و خودش را برای انتظاری طولانی آماده کرد. او به عادتهای پدرو و پابلو سنیزا بهخوبی واقف بود. در آن ساعت از روز آنها پشت پیشخوان مرمری بار تورینا در حال نوشیدن نیم لیتر شراب برای صبحانه و صحبت درمورد کتاب و گاوبازی بودند. دو برادر ترشرویِ عاشق مشروب و از هم جدانشدنی.
ده دقیقۀ بعد با پالتوهای خاکستری که هیکل نحیفشان را پوشانده بود، از راه رسیدند. سالها خم شدن روی دستگاه پرس و ابزار منگنه برای متصل کردن کاغذها به یکدیگر و جلد کردنشان با چرم، آنها را خمیده کرده بود. هر دو هنوز پنجاه سالشان نشده بود، اما ظاهرشان ده سال پیرتر نشان میداد. گونههایشان فرو رفته و دستها و چشمانشان بهخاطر پیشۀ حساسشان فرسوده شده بود. رنگ رخسارشان جوری پریده بود که انگار کاغذهای سفیدی که زیر دستشان بود رنگ خود را به صورت آنها هدیه داده بودند. شباهتی غیرعادی به هم داشتند. بینیهای بزرگ و گوشهایی مشابه که به جمجمهشان چسبیده بود و موهایی که به پشت شانه شده بود. تنها تفاوت آنها در این بود که برادر کوچکتر، پابلو، کمی قدبلندتر و ساکتتر بود و پدرو بهخاطر کشیدن بیشازحد سیگار مدام سرفههای سنگین میکرد. وقتی سیگار پشت سیگار روشن میکرد دستش میلرزید. «خیلی وقته ندیدیمتون آقای کورسو، از دیدنتون خوشحالیم.»
نویسنده | آرتورو پرز رورته |
مترجم | حسین علیرضایی |
نشر | کوله پشتی |
قطع | رقعی |
جلد | شومیز |
وزن | 370 |
تعداد صفحه | 376 |
چاپ | اول 1399 |
شابک | 9786004612159 |
- - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
- - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
- - لطفا فارسی بنویسید.
- - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
- - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد