کتاب اکسیر جادویی از سری قصه های همیشگی اثر کریس کالفر
اکسیر جادویی جلد چهارم از مجموعه قصه های همیشگی نوشته کریس کالفر
معرفی کتاب اکسیر جادویی
اکسیر جادویی جلد چهارم از مجموعه قصههای همیشگی نوشته کریس کالفر است. این مجموعه داستانهای فانتزی و هیجان انگیز در فضای قصههای پریان برای کودکان روایت میکند. در هر کدام از جلدهای این مجموعه ماجراهای خارق العاده و شگفتانگیزی روایت میشوند که کودکان را با خود به سرزمین قصهها میبرند.
درباره کتاب اکسیر جادویی
در این جلد از مجموعه قصههای همیشگی مرد نقابداری به سرزمین قصهها امده که ازادانه می چرخد و الکس و کاتر باید جلدوی او را بگیرند. انها راز مرد نقابدار را کشف می کنند. او یک اکسیر جادویی قدرتمند دارد که میتواند هر کتابی را به درگاهی تبدیل کند. مرد نقابدار میخواهد ارتشی تشکیل دهد و سرزمین قصهها را تصاحب کند.
خواندن کتاب اکسیر جادویی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کودکان و نوجوانان علاقهمند به داستانهای فانتزی را به خواندن این کتاب دعوت میکنیم.
بخشی از کتاب اکسیر جادویی
موجودات ساکن جنگل کوتولهها میدانستند اگر جانشان را دوست دارند نباید اطراف رودخانهٔ مَرد مُرده پیدایشان شود. نیمهشبهایی که ماه کامل بود، جادوگرهایی از سراسر جنگل و سرزمینهای همسایه در محل رودخانه گرد هم میآمدند. این جلسهها فقط مخصوص جادوگرها بود و آنها هم حسابی از اینکه مزاحمها را برای همه درس عبرت بکنند، لذت میبردند.
رودخانهٔ مرد مُرده همیشه محل اسرارآمیزی بود و همین آن را به مکانی ایدهآل برای گردهمایی جادوگرها تبدیل میکرد. هر از گاهی بدون هیچ هشدار یا توضیح قبلی، جریان رود عوض میشد و به بالادست، به داخل جنگل میرفت. هر بار جهت جریان رود عوض میشد، تابوتهایی از مکانی نامعلوم سر میرسیدند و روی آب شناور میشدند.
جسدهای توی تابوتها هیچوقت شناسایی نمیشدند... نه مشخص بود اجساد چه کسانی هستند و نه معلوم میشد چه موجودی آنها را میفرستد... فرصتی هم برای انجام تحقیقات وجود نداشت. وقتی اجساد پیدایشان میشد، جادوگرها مثل لاشخور به جانشان میافتادند و تکهتکهشان میکردند و چیزهایی که برای اکسیرهایشان لازم داشتند، میانداختند توی شیشه و میبردند به خانهشان.
این گردهماییهای نیمهشبی در قهوهخانهٔ جادوگران برگزار میشد؛ قهوهخانهای قدیمی که تمامش از شاخوبرگ و کود گیاهی ساخته شده بود و مثل سد عظیم سگهای آبی، در وسط رودخانهٔ مرد مرده قرار داشت. دود از تنها دودکش قهوهخانه بلند میشد و هوا را پر از بویی نامطبوع میکرد؛ به جادوگرهایی که بهسمت رودخانه میآمدند هم علامت میداد که گردهمایی بهزودی شروع میشود.
معمولاً این گردهماییها کسلکننده بودند و جادوگرهای زیادی در آنها شرکت نمیکردند، اما با توجه به بحران اخیر که مثل توفان تمام سرزمینها را درنوردیده بود، انتظار میرفت گردهمایی آن شب شلوغتر از همیشه باشد.
نویسنده | کریس کلفر |
مترجم | الهام فیاضی |
ناشر | پرتغال |
موضوع | داستان |
تعداد جلد | یک |
قطع | رقعی |
مناسب برای | 12 سال |
نوع جلد | شومیز |
تعداد صفحه | 375 صفحه |
وزن | 400 |
شابک | 9786004626682 |
- - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
- - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
- - لطفا فارسی بنویسید.
- - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
- - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد