کتاب گور به گور اثر ویلیام فاکنر

کتاب گور به گور داستان خانواده‌ای روستایی است که در جریان انتقال جنازه‌ مادرشان به شهری دیگر روایت می‌شود. مادر خانواده وصیعت کرده است که شهر خودش و در کنار خویشاوندانش به خاک سپرده شود. داستان از زبان پنج راوی روایت می‌شود.‌
20%
اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آدرس کوتاه شده‌ی صفحه:
0 عدد باقی مانده
ناموجود

 کتاب گور به گور نوشته‌ی ویلیام فاکنر برای نخستین بار در سال 1930 منتشر شد. عنوان اصلی این کتاب «جان که می‌دادم» یا «As I Lay Dying» است که برگرفته شده از کتاب ششم ادیسه‌ی هومر است. متن این کتاب مانند بیشتر داستان‌های این نویسنده خوانش سختی دارد اما فاکنر با استفاده دقیق از نمادها و شخصیت‌ها توانسته است که خط داستان را به خوبی منتقل کند. شخصیت‌های این داستان انسان‌های ساده و روستانشینی هستند که در حاشیه‌ی ایالت می سی سی پی زندگی می‌کنند. موضوع کتاب رابطه‌ی تنگاتنگی با مرگ دارد.

راستش زندگی زن‌ها سخته. بعضی زن‌ها. مادر خودم هفتاد و خورده‌ای عمر‌ کرد. هر روز خدا هم کار می‌کرد. بعد از زاییدن پسر آخرش یک روز هم ناخوش نشد، تا یک روز نگاهی به دور و بر خودش انداخت، رفت اون پیرهن خواب دانتلش رو که از چهل و پنج سال پیش هیچ‌وقت هم تنش نمی‌کرد از صندوق در آورد تنش کرد، بعد رو تخت‌خواب دراز کشید پتو رو کشید روش چشم‌هاش رو بست گفت: “بابا رو سپردم دست‌ همه‌ی شما. من خسته‌ام.

من دیده‌ام بعضی از آدم‌ها به بخت خودشون فحش می‌دن، حق هم دارند، چون این‌ها اهل معصیت‌اند. ولی من مستحق لعنت نیستم، چون کاری نکرده‌ام که فحش بخورم. من مومن نیستم، گمون نکنم. ولی قلبم صافه: خودم می‌دونم. من هم یک کارهایی کرده‌ام، ولی نه بهتر و نه بدتر از اون‌هایی که یک جور دیگر وانمود می‌کنند، خودم هم می‌دونم اوساکریم هوای منو داره، عین هوای جوجه پرستویی که از لونه‌اش افتاده. ولی حق نیست آدم مستحقی مثل من این جور از دست یک جاده عذاب بکشه.

مرگ پدیده‌ای است مربوط به بدن آدم؛ حالا می‌فهمم که فقط یکی از احوال روحی آدمه – اون هم احوال روحی اون‌هایی که کسی رو از دست داده‌اند.

ادی مرا می‌پاد، من چشم‌هاش رو حس می‌کنم. مثل اینه که داره با چشم‌هاش منو هل می‌ده. من این رو قبلا هم تو زن‌ها دیده‌ام. دیده‌ام آدم‌هایی رو از اتاق بیرون می‌کنند که با محبت و دلسوزی اومده‌اند سراغ‌شون، اومده‌اند کمک‌شون کنند، اون وقت به یک جونور بی‌قابلیتی می‌چسبند که هیچ وقت براشون چیزی به جز یابوی بارکش نبوده‌اند. اینه اون چیزی که به‌ش می‌گن عشق – عشقی که از حد فهم آدمیزاد گذشته، همون غرور، همون میل شدید به پوشوندن برهنگی نکبتی که ما با خودمون می‌آریم، با خودمون می‌بریم تو اتاق عمل، با کمال سماجت باز با خودمون می‌بریم زیر خاک.

وزن 306 گرم
قطع وزیری
تعداد صفحه 304
نوع جلد شومیز
نویسنده ویلیام فاکنر
مترجم نجف دریابندری
ناشر چشمه
تعداد جلد 1
موضوع رمان غیرفارسی
مناسب برای بزرگسال
شابک 9789643621933
ارسال نظر
(بعد از تائید مدیر منتشر خواهد شد)
  • - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
  • - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
  • - لطفا فارسی بنویسید.
  • - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
  • - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد