سی و هشت سال از چاپ اول این کتاب با همین ناشر گذشت و در این بین اتفاقات تلخ و شیرین زیاد افتاد. اما من هر بار دیگر، مثل کاپیتان آرسنی یف در دیدار دوم، از دیدن دوستی دیرین چون درسو اوزالا غرق شعف شدم. این بار ده روزی با او و کاپیتان به سر بردم، جنگل‌ها و کوه‌های اوسوری را درنوردیدم، جانوران و گیاهان و درخت‌ها و دشت‌ها و رودهای سرکش و سنگلاخ را دیدم و دلم در هوای همراهی با آن دو پر کشید.
کاپیتان (سروان) آرسنی یف در سال‌های 1902 تا 1907 از طرف دولت مرکزی تزاری آن زمان روسیه مامور می‌شود برای کشف و نقشه‌برداری دورترین قسمت سیبری، یعنی شبه‌جزیره کامچاتکا و اوسوری (که چون گوشواره‌ای از گوش سرزمین پهناور روسیه در بالای کره شمالی و قسمت کوچکی از چین آویخته) همراه عده‌ای تحت فرمان به آن نواحی عزیمت کند و در طول همین سفرهاست که با درسو اوزالا، مردی از طایفه گلد، از اقوام بدوی پراکنده در آن ناحیه رو به رو می‌شود و نوعی رابطه مرید و مرادی با او پیدا می‌کند و دری‌های بسیاری در زندگی از او می‌آموزد ....
| نویسنده | ولادیمیر آرسنی یف |
| مترجم | مهدی غبرائی |
| ناشر | نیلوفر |
| موضوع | رمان غیرفارسی |
| قطع | رقعی |
| نوع جلد | شومیز |
| تعداد صفحات | 320 |
| وزن | 365گرم |
| شابک | 9786227720143 |
- - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
- - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
- - لطفا فارسی بنویسید.
- - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
- - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد
